مغالطه به انگلیسی fallacy پیش فرض (premise) ها و مقدمه های درست یا غلطی هستند که از آنها نتایج غلط گرفته میشود.
اگر از یک پیش فرض درست، نتیجه غلط گرفته نشود، مغالطه ای نداریم.
پرسشی
برخی از مغالطات, برخلاف مغالطه های استدلالی و خبری, به شکل پرسش هستند.
مغالطه پرسش بارگذاری شده
در مغالطه پرسش بارگذاری یا loaded question, سوال به گونه ای طرح میشود که شخص به هر نحوی که پاسخ دهد, شامل حکم از پیش تعین شده یا بار گذاری در سوال میشود.
آیا دست از تقلب کردن برداشته ای؟
- شخص اگر بگوید: بله, یعنی در گذشته تقلب کرده, و انسان متقلبی بوده.
- شخص اگر بگوید: خیر, یعنی هنوز به مانند گذشته انسان متقلبی است.
مغالطه سوال مرکب
مغالطه سوال مرکب, نوعی مغالطه به مانند طرد شقوق است, و شخص سوال کننده در آن, با نادیده گرفتن حالت های دیگر, سعی به محدود کردن جواب سوال درد.
به نظر تو او زیبا است یا خیر؟ (نادیده گرفتن حالت های دیگر مثل متوسط)
خبری
برخی از مغالطه ها که بیشتر آنها هستند, به شکل جملات خبری هستند.
مغالطه خسته کردن یا تکرار
مغالطه خسته کردن یا تکرار مدعا به انگلیسی ad nauseam هنگامی رخ میدهد که شخص بجای اثبات مدعای خود سعی میکند با تکرار و روش های مختلف, مخالفین خود را خسته کند تا خود را بر حق نشان دهد.
نکته: ازنظر روان شناسیِ تبلیغ، تکرار تأثیر روانی دارد و، زیرا به تدریج این احساس را در مخاطب شکل میدهد که گویا دلیل این مدعا در جای دیگری عرضه شدهاست و مقبول هم بوده است.
مغالطه طرد شقوق
مغالطه طرد شقوق یا damning the alternatives مغالطه ای است که در آن شخص حالت های ممکن یا شق های موجود را که بعضا بی انتهاء یا زیاد هستند محدود به چند انتخاب میکند.
موافقان دولت یا مزدور هستند، یا جاهل هستند، و یا خود در دولت هستند (نادیده گرفتن شق های دیگر مثل میهن پرستان و گروهان دیگر)
مغالطه تنگنای کاذب
مغالطه تنگنای کاذب یا false dilemma نوعی از مغالطه است که در آن شخص گزینه های موجود را محدود به ۲ گزینه متضاد میکند.
به عبارت دیگر شخص یک تنگنای واهی بین ۲ گزینه متضاد ایجاد میکند.
اگر دوست نیستید، پس دشمن هستید.
شما یا دموکرات هستید، و یا جمهوری خواه.
انسان یا سیاه است یا سفید (نا دیده گرفتن شق های دیگر مثل زرد پوست و سرخ پوست و...)
مغالطه فصل امر
مغالطهٔ فصل امر هنگامی رخ میدهد که استنتاج، ساختار منطقی زیر را داشته باشد:
گزارههای الف یا ب درست هستند. الف درست است.
پس ب نادرست است.
مغالطه توسل به مرجعیت
مغالطه توسل به مرجعیت، به انگلیسی appeal to authority هنگامی رخ میدهد که شخص سعی دارد نظر یک مرجعیت را به عنوان مدرک برای پشتیبانی از ادعای خود ارائه دهد.
الف: خدا وجود ندارد. ب: چرا؟ الف: چون نیچه گفته.
الف: علی جانشین محمد است ب: چرا؟ الف: چون کتاب دینی مدرسه اینطور گفته.
الف: ختنه کردن از نظر بهداشتی خیلی سودمند است. ب: از کجا میدانی؟ الف: عموی من که یک پزشک متخصص است این را به من گفته.
مغالطه ادعای دورویی
به لاتین مغالطه tu quoque و به انگلیسی you too همچنین appeal to hypocrisy به فارسی ادعای دورویی نوعی مغالطه است که در آن بجای حل مسئله و پاسخ دادن به ادعا, فرد را متهم به انجام عمل مشابه و ظاهر سازی و دورویی میکنند. این یک مغالطه است زیرا مسئله و مشکل همچنان حل نشده باقی خواهند ماند. همچنین یک شخص دو رو و خطا کار نیز میتواند یک حقیقت را بیان کند.
مغالطه هم رنگ جماعت شدن
مغالطه "هم رنگ جماعت شدن" یا "توسل به اکثریت", و به انگلیسی bandwagon همچنین به لاتین ad populum هنگامی رخ میدهد که استدلال شخص بر مبنای عمل و باور اکثریت جامعه باشد.
- الف: این فکر و عمل بین مردم رایج است
- ب: پس این عمل صحیح است
الف: نباید وام با بهره بالا گرفت. این صحیح نیست.
ب: همه مردم این کار را میکنند. مشکلی ندارد.
مغالطه توسل به جهل و ندانستن
مغالطه استدلال از بیتوجهی, یا توسل به جهل, یا توسل به نادانی به انگلیسی argument from ignorance دارای ساختار زیر میباشد:
- گزاره "الف" درست است زیرا هنوز غلط بودن آن اثبات نشده.
- گزاره "الف" غلط است زیرا هنوز صحت آن اثبات نشده.
مغالطه اثبات ندانستن چیزی را اثبات نمیکند جز اینکه شما موضوعی را نمیدانید. اگر کسی وجود چیزی را اثبات نکرده این مسئله رد یا صدق چیزی نیست.
هیچ کس تا به حال اثبات نکرده که انسان های فضایی ها وجود ندارند. پس وجود دارند.
هیچ کس تا به حال اثبات نکرده که انسان های فضایی وجود دارند, پس وجود ندارند.
مغالطه تغیر بار
مغالطه تغیر فشار اثبات به انگلیسی shifting the burden of proof یک مغالطه مستقل نیست, و زیر مجموعه توسل به جهل است؛ این مغالطه هنگامی رخ میدهد که مدعی برای رهایی از مسئولیت و فشار اثبات گزاره, از مخاطبان خود درخواست رد ادعای خود را میکند.
امامت و علم غیب حقیقت دارد. ثابت کنید اینطور نیست.
مغالطه تعمیم شتابزده
مغالطه تعمیم شتاب زده یا Hasty Generalization مغالطهای است که در آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر میکند؛ در حالی که آن نمونهها برای اثبات حکم ناکافی و غیرمناسب هستند؛ بنابراین درست نبودن و کافی نبودن شواهد، استدلال را به مغالطه تبدیل میکند.
مغالطه ضد شخص
مغالطه Ad hominem به لاتین مغالطه "ضد شخص" نوعی مغالطه است که در آن بجای بحث سر موضوع اصلی و بیان علتها شخص سعی به تبدیل یک بحث منطقی به یک attack-language یا دعوای غیر مرتبط به حقیقت یا مبحث دارد.
مغالطه مرد پوشالی
مغالطه مرد پوشالی یا کاهی به انگلیسی straw man نوعی مغالطه است که در آن شخص سعی به حمله به موضعی دارد که کسی مدعی آن نشده. در این مغالطه شخص هیچ دلیل و برهانی بر ضد ادعای اصلی و نخستین بحث مطرح نمیکند.
ناقد مدعایی را که قدرت نقد آن را ندارد، کنار میگذارد, و یک مدعای سست و ضعیف را که توانایی نقد آن را دارد، به طرف مقابل خود نسبت یا اینکه آنرا تحریف میکند و بجای رد کردن ادعای اصلی بحث، به رد کردن این مدعای ضعیف میپردازد. از این راه شخص میتواند میزان تأثیرگذاری و مقبولیت شخص مدعی را کاهش دهد, هرچند مدعای نخستین پاسخ داده نمیشود.
شخص اول: من فکر میکنم آلودگی های انسانی در تغیرات آب و هوایی نقش دارند.
شخص دوم: بنابراین, تو فکر میکنی انسانها بطور مستقیم مسئول پدیده های شدید آب و هوایی, مثل گردباد هستن, و باعث خشک سالی در منطقه شدن؟ اگه اینطوره لابد لازم هست که یک رقص سنتی بکنیم و چنتا حیوان قربانی کنیم!
وقتی شخصی مرتکب این مغالطه میشود اصطلاحا میگوییم شخص به یک مرد کاهی حمله میکند.
مغالطه مصادره به مطلوب
مصادره به مطلوب یا پنداشت پرسش یا "بیان تکراری" نوعی مغالطه منطقی است که در آن حکم استدلال، از پیش در فرضهای استدلال درست در نظر گرفته شدهاست. این مغالطه همچنین زمانی رخ میدهد که در یک استدلال، آشکارا یا پنهانی گزارهای بدون ارائه شواهد کافی درست پنداشته شده باشد.
مغالطه تمثیل یا قیاس مع الفارق
قیاس مع الفارق زمانی اتفاق میافتد که یک چیز غیر مرتبط را به مورد دیگر تشبیه میکنیم، و از این تشبیه نتیجه گیری و استنتاج کنیم.
مثلا تمثیل انسان به درخت و نتیجه گیری بر اساس پیش آمد های وارده بر درخت یا مشبه.
یک بار معاون رییس جمهور آمریکا گفت: من هیچ وقت با رییسجمهور مشاجره نمیکنم؛ زیرا نباید با بازیکن خط حمله بحث کرد. در حقیقت، مغالطه تمثیل بالا بر اساس مقایسه و مانند کردن دولت به یک تیم فوتبال شکل گرفتهاست. در اینجا، معاون رییسجمهور نقش رییسجمهور را چون بازیکن خط حمله دانستهاست. در مثال بالا، از شباهتهای بین دولت و تیم فوتبال نتیجه گرفته شده که همانطور که مشاجره با بازیکن خط حمله و گلزن تیم در حین بازی باعث تضعیف تیم میشود، مشاجره و جر و بحث با رییسجمهور و نقد کارهای او تا زمانی که در مصدر امور قرار دارد، باعث تضعیف فعالیتهای دولت میگردد.
مغالطه مباحثه بازگشتی
وقتی استدلال های یک شخص برای اثبات چیزی از خود آن چیز بر گرفته شده باشد باشد و به نتیجه جدیدی نرسد, شخص دچار مغالطه مباحثه یا استدلال بازگشتی به انگلیسی circular argument شده. مثلا اگر شخصی بگوید "قرآن درست است. زیرا در قرآن گفته شده." شخص دچار مغالطه بازگشتی شده. فرض شخص این است که قرآن حق است و حقیقت را میگوید و شخص به آن اعتماد دارد و برای اثبات حقانیت آن از خود آن استفاده میکند. به عبارت دیگر اگر ادعای شخص این باشد که A درست است چون B درست است. و B درست است چون A درست است شخص استدلالی بازگشتی بیان میکند. مثال دیگر این است که شخصی بگوید: "بر طبق مغز من, مغز من قابل اعتماد است". در این حالت نیز شخص دچار مغالطه بازگشتی شده.
No Comments